پول و تو...

-ωαηηα тєℓℓ уσυ α ѕтσяу ωнιcн I ∂ση'т кησω тнє єη∂!؟ +тєℓℓ мє -I ℓσνє уσυ

پول و تو...

۳۵۶ بازديد
➰ بشين ميخوام واست يه داستانيو تعريف كنم ... ما يه همسايه داشتيم كه اوضاع ماليش خيلي خوب نبود . سال به سال نميتونست لباس بگيره. همه جا پياده ميرفت . اگه شب بدون شام ميخوابيد اتفاقي واسش نمي افتاد . بعد چند سال خدا واسش خواست . حسابي اوضاع كارو بارش گرفت . ماشين آنچنانيو . استخر و هر روز يه دست لباس . هميشه بهترينارو داشت . اما قدر ندونست و ورشكسته شد ! برگشت سر خونه اول ! ميدوني ديگه نميتونست پياده بره اون ماشين ميخواست .نميتونست با لباس چند ماه پيشش بره بيرون . اون طعم پولو چشيده بود نميتونست بي پول باشه . واسه همين چند وقت بعد فهميديم دزد شده ! حالا شده جريان من و تو ! من تو رو يه بار داشتم ... نميتونم بدون تو ... يه كاري نكن بدزدمت ... ميفهمي چي ميگم ؟
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد